حزب کارگر در این انتخابات برای اولین بار در 40 سال گذشته شکستی سنگین را تجربه کرد. در این انتخابات حزب کارگر در مقابل نامزد حزب محافظهکار شکست خورد و بوریس جانسون به شهرداری لندن انتخاب شد. سمت شهرداری لندن یکی از مهمترین عنوانها در کشور انگلیس است و اکنون که این جایگاه در اختیار حزب محافظهکار قرار گرفته، این حزب خود را برای پیروزی در انتخابات سراسری آینده آماده میکند.
شکست سنگین آنهم برای حزبی که به گواهی تاریخ بیش از 40 سال است شکستی سنگین را تجربه نکرده است میتواند بسیار آسیبرسان باشد. شب اول ماه می سیاهترین شب حزب کارگر در انگلیس بود، از سوی دیگر این شب پایانی بود بر شب های سیاه حزب محافظهکار انگلیس.
در نخستین روز ماه می، بوریس جانسون نامزد حزب محافظهکار در انتخابات شوراهای شهر لندن توانست کن لوینگستون نامزد حزب کارگر را شکست دهد.
به این ترتیب برای نخستین بار در تاریخ 40 سال گذشته حزب کارگر، سنگینترین شکست انتخاباتی این حزب رقم خورد. جانسون که پیشتر یک روزنامهنگار و شخصیتی تلویزیونی داشت امروز بدون هیچ تردیدی یکی از قدرتمندترین سیاستمداران انگلیس است. از سوی دیگر حزب متبوع او نیز از زمانی که جان میجر نامزد حزب محافظهکار در سال 1992 توانست در انتخابات سراسری انگلیس برنده شود، در بهترین وضعیت ممکن قرار دارد.
سیاستها و شعارهای عامه پسند جانسون که به جای اینکه اهالی چپگرای مرکز لندن را هدف قرار دهد حاشیهنشینان شهر را خطاب قرار داده بود، به علاوه سابقه فاسد و سیاه حزب کارگر موجب شد تا محافظهکاران انگلیس به نخستین موفقیت چشمگیرشان در سال های اخیر دست یابند.
البته مثلی قدیمی هست که میگوید هر چه موفقیت بزرگتر باشد، مسئولیت نیز سنگینتر است. شاید بتوان گفت پیروزی بوریس جانسون بهعنوان نامزد حزب محافظهکار در انتخابات شهرداری لندن، آزمونی مهم برای حزب محافظهکار باشد؛ حزبی که خود را برای پیروزی در انتخابات سراسری که 2 سال دیگر برگزار میشود آماده میکند. شاید عملکرد مناسب و موفقیتامیز حزب محافظهکار در انتخابات شهرداری لندن بتواند نوید دهنده عملکرد موفقیتآمیز دیوید کامرون، نامزد این حزب در انتخابات سراسری انگلیس باشد.
اما در این میان مشکلی وجود دارد و آن علاقه و تمایل عجیب آقای جانسون به ایراد اظهارات نابخردانه و عجولانه است. این عادت بد بوریس جانسون ممکن است توانایی حزب محافظهکار انگلیس را زیر سایه شک و تردید قرار دهد. شاید بتوان گفت عملکرد حزب محافظهکار انگلیس در اداره لندن میتواند نشانگر میزان تواناییهای آنها در اداره کشوری به نام انگلیس باشد و اگر جانسون بخواهد به همین روش به کار خود بهعنوان شهردار لندن ادامه دهد، آینده خوبی در انتظار محافظهکاران نخواهد بود.
اگر نام جانسون، شهردار جدید لندن را در اینترنت جستوجو کنید بیش از هر چیز به پایگاههای اینترنتی شبکههای تلویزیونی، روزنامهها و باشگاهها و کلوبهای مختلف برخواهید خورد. به گواهی برخی از روزنامههای انگلیسی نظیر ایندیپندنت و گاردین، بوریس جانسون 3 ویژگی خاص دارد که از میان این 3 ممکن است دو تای آنها کمی جذاب باشند. نخست اینکه او یک فرد لیبرال و تابع لذات خویش است.
او طرفدار هر کسی است که طرحی برای خوشگذرانی و خوشی داشته باشد. جانسون به هیچ وجه یک محافظهکار نیست. او هیچ احترامی به قانون یا هر آنچه میتوان نامش را رسومات یا سنت نامید قائل نیست. جانسون از تاریخ و گذشته انگلیس سر در نمیآورد. محافظهکاران معمولا تاریخ انگلیس را با رویکردی اندیشمندانه و با علاقه بررسی میکنند اما رویکرد بوریس جانسون به تاریخ انگلیس رویکردی همراه با تمسخر و شوخی و خنده است.
امروز اما جانسون به مدد دیوید کامرون، رهبر حزب محافظهکار به سیاستمداری قدرتمند تبدیل شده است. دیدوید کامرون مصمم بود تا فردی از خارج از حزب محافظهکار را برای رویارویی در برابر کن لوینگستون پیشنهاد کند. فردی مشهور و ترجیحا ستاره، تا بتواند محبوبیت حزب محافظهکار را افزایش دهد، اما زمانی که تلاشهای کامرون به نتیجه نرسید مجبورشد از میان اعضای مرکزی حزب خود مشهورترینشان را انتخاب کند.
هیچ شکی وجود نداشت که بوریس جانسون از انرژی و کاریزمای لازم برای پیروزی بر لوینگستون که از سال 2000 شهردار لندن بود برخوردار بود اما سؤال اینجاست که آیا جانسون از نظم و قانونمندی لازم بهعنوان یک سیاستمدار برای سمت شهرداری لندن برخوردار است یا خیر؟ این تردیدی بود که ابتدا بسیاری از اعضای حزب محافظهکار را بهخود مشغول کرده بود تا آنجا که برخی از آنها بهترین نتیجه انتخابات را باخت جانسون به لوینگستون با فاصله نزدیک میپنداشتند.
اما با پیروزی جانسون بسیاری از اعضای حزب محافظهکار راهبرد سرمایهگذاری روی جانسون را پسندیدند. به همین منظور و برای کنترل برخی ویژگیهای غیرمعمول جانسون، نیک بولز نماینده حزب محافظهکار در پارلمان انگلیس و مشاور سابق دیوید کامرون مامور به مشاوره دادن به جانسون شد.
از سوی دیگر در تاریخ 6 ماه مه یعنی 5 روز پس از پیروزی جانسون در انتخابات،
ری لوئیس، یکی از برجستهترین سیاستمداران حزب محافظهکار بهعنوان معاون و جانشین شهردار انتخاب شد.
محافظهکاران حتی در نظر دارند با انتخاب یک مشاور دیگر در هفتههای آینده که بتواند کارها و تصمیمات جانسون را از نزدیک تحت بررسی و کنترل داشته باشد، جانسون را از لغزش دور بدارند. از سوی دیگر احتمال به بار آمدن افتضاح توسط جانسون با محدود کردن دامنه قدرت او کمتر خواهد شد. خوشبختانه شهردار لندن قدرت محدودی در اختیار دارد. جانسون تنها میتواند روی طرحریزی و موضوعاتی نظیر حمل ونقل و جرم و جنایت تمرکز کند.
تا آنجا که به طرحریزی مربوط میشود جانسون طرحهای خوبی برای لندن دارد و معتقد است لندن باید گل سرسبد شهرهای انگلیس باشدو به همین منظور مجبور خواهد شد به مشاوره متخصصان امر برای دستیابی به این هدف گوش کند و این خود به معنای نشستهای زیاد، مطالعه طرحهای بسیار و ساعتها تمرکز روی طرحها خواهد بود که در نتیجه جانسون را از پرداختن به عادتهای بدش باز خواهد داشت. همین مسئله را درخصوص حملونقل و جرم و جنایت نیز تعمیم دهید.
خلاصه اینکه اگر عملکرد جانسون بهعنوان شهردار لندن چیزی جز افتضاح در پی نداشته باشد، این افتضاح دامن حزب محافظهکار را نیز خواهد گرفت.
محافظه کاران تنها میتوانند امیدوار باشند که بخش کمتری از عادتهای بد جانسون در طول 4 سال تصدیاش بهعنوان شهردار لندن، پدیدار شود، اما مسئله اینجاست که در مورد جانسون همه چیز در هالهای از ابهام قرار دارد. برعکس گوردون براون که همه از شکستش مطمئن هستند، هنوز کسی از شکست جانسون در مقام شهردار لندن مطمئن نیست.